والدینِ طراز در قرآن، نگران افت و خیز شاخصِ معنویت فرزندشان و دلواپس عاقبت امرشان هستند.(تحریم/6) برای همین است که ورد زبان پدران الگو در قرآن، توصیه فرزندان به خداباوری و آئین دینداری است.
تمامی هنجارها و رفتارهای تربیتساز کودک، باید منطبق بر اصل کرامت باشد. وقتی خدا میخواهد از فرزندخواندگی حرف بزند سفارش میکند که آنها را به نام و نسبشان صدا بزنید تا کرامتشان حفظ شود.( احزاب:7).
اگرچه غریزه جنسی در کودک، ضعیف است اما حریم باز و اتاق خواب بدون قانون والدین، به بیداری زودهنگام این قوه حیوانی در کودک و نوجوان نابالغ دامن میزند. دستور خدا برای پیشگیری از بلوغ زودرس، قانونمندسازی بچهها نسبت به حریم خصوصی والدین است. (نور:58)
والدینِ طراز در قرآن، نگران افت و خیز شاخصِ معنویت فرزندشان و دلواپس عاقبت امرشان هستند.(تحریم/6) برای همین است که ورد زبان پدران الگو در قرآن، توصیه فرزندان به خداباوری و آئین دینداری است. (لقمان:13 و بقره:132)
حواست به تفریح بچهها باشد؛ بچهها مهارتهایی مثل کنترل خشم، مهرورزی، همکاری و رعایت حقوق دیگران (همبازی) را فقط در حین بازی یاد میگیرند
صرف آموزش دین، کافی است؟ خیر. مراقبت، پایش و صبر و حوصله به خرج دادن نسبت به انجام تکالیف دینیِ تکتکِ اعضای خانواده (در مثال قرآن: نماز) هم لازم است و اتفاقا دستور خداست. (طه:132)
در ماجرای ذبح حضرت اسماعیل (ع)، جلب نظر و مشورتخواهی پدر از پسر، درسآموز است. وقتی پای یک تصمیم مهم در میان است که به سرنوشت اعضا گره میخورد، مشورت با خانواده، حق آنهاست. (صافات 102/-103)
«صفورا»، مادر حضرت موسی، به دخترش، «عائده» مأموریت میدهد که وقتی من صندوقچهی برادرت را به آب افکندم، پیاش بگیر و او را بپا! (قصص:11) یعنی اینکه پدر و مادر موظفاند که فرزندانشان را مسئولیتپذیر بار بیاورند.
بچهها مهارتهایی مثل کنترل خشم، مهرورزی، همکاری و رعایت حقوق دیگران (همبازی) را فقط در حین بازی یاد میگیرند. تنها سلاح منطقیِ فرزندان حضرت یعقوب که او را تسلیم خواسته آنها کرد، تأکید برادران بر نیاز یوسف خردسال به تفریح و بازی بود.
دوست داشتن را نمیشود تحت قاعده و قانون درآورد اما میشود مدیریت کرد. ممکن است پدری یکی از فرزندانش را بیشتر دوست بدارد ولی حق تبعیض ندارد حتی اگر پیامبر خدا باشد! محبت افراطی حضرت یعقوب به یوسف، برادران غیور را حسود کرد و شد آنچه شد.
در داستان قبل، یعقوب نبی گفت: «یوسف را نبرید! میترسم یک آن غافل شوید و شکار گرگ شود» (یوسف:13). بچهها، اتفاقاً همین گفته پدر را توجیهی مناسب برای سرپوش نهادن بر توطئه شومشان، یافتند.
با فرزند دلبندتان راه بیایید وقتی از اشتباهش اظهار ندامت میکند. وقتی برادران یوسف، به جرمشان اعتراف کردند و از پدر خواستند برایشان نزد خدا آبرو بگذارد، بیقید و شرط پذیرفت. (یوسف/ 98 و 97)
تهیه کننده: خانم نیک عیش–مسئول سایت
تایید کننده: خانم فغانی– مدیریت آموزشگاه